عاشقانه
...

اما من میگم نه ...!
بعضی وقت ها سکوت میکنی چون اینقدر رنجیدی که نمی خوای حرف بزنی ...
بعضی وقت ها سکوت میکنی چون واقعا حرف برای گفتن نداری ...
گاهی موقع ها سکوت به اعتراض ...
گاهی موقع ها هم انتظاره ...
اما بیشتر وقتها ...
سکوت واسه اینه که هیچ کلمه ای نمی تونه غمی رو که تو وجودت داری , توصیف کنه .

مینویســـــــــــــــم...

شاید بخــــــــــــــــــــوانی،

شاید هم نخوانده بــــــــــــــــــــدانی...

از تو نخــــــــــــــــواهم گذشت...!

نه به خاطر خــــــــــــــــــــــــــــــــودم،

نه بــــــــــــــــــــــرای دل شـــــــــــــــــکسته ام،

نه به تاوان لحظه هایی که تنهـــــــــــــــــــــــــــــــا ماندم...


تنهــــــــــــا به خاطر دوستت دارم هایی که گفتی،

و هــــــرگـــــــــــــــــــــز...

هیچکدامشان حقیقت نداشت..

 

 حسادت می کنم به تو… !

که آسان ، که آسوده فراموش میکنی اما فراموش نمی شوی … 

همیشه دروغ گفتن تلخ نیست....!

 

بهم بگو دوسم داری...... 

 

بیچاره دلم

پیش تو جان داد

بیچاره دلم

پای تو پژمرد

دل منتظرت بود همه ثانیه ها را که بیایی

باور نشدش رفتن و نا آمدنت را

بیچاره دلم مرد

دلـــــــم مـــُــــــــــرد...

شعرهایم را

به خط بـــــــریل

 

می نویسم

 

برای تو كه مـــــدت هاستـــ

 

مرا نمی بینی ...

لبریزِ توام

لبریزِ تو

و غمگین

لبریز

تنها

ترسیده

و غمگین..

ببین که کابوسِ نبودن

با بودنِ یک آدم چه می‌‌کند..

از حرف زבن با בیگران حالت به هم میخورב..

خسته نیستے…

اما انگـــآر تا בلت بخواهــב غمـــ دارے…

بعضے وقتها

قـــבرے ارامش ذهنے و خیــال رآحــتـــــ آرزویتــ استـــ...

پاییز که می شود
انگار از همیشه عاشق ترم
در تمام طول پاییز
نمناکی شب ها را
با تمام منفذهای پوستم
لمس می کنم
وچشمانم همه جا
نقش دیدگان تورا جستجو می کند
پاییز که می شود
همراه برگها رنگ عوض می کنم
زردو نارنجی می شوم و
با باد تا افقی که چشمانت
درآن درخشیدن گرفت
پیش می روم
و مقابلت به رقص درمی آیم
تا آن جا که باور کنی
تمام روزهایی که از پاییز گذشته
تا به امروز
همواره عاشقت بوده ام
پاییز که می شود
بی قراری هایم را در باغچه کوچکی
می کارم و آرام آرام
قطره های باران را
که روزهاست در دامنم جمع کردم
به باغچه می نوشانم
میدانم تا آخر پاییز
تمام بی قراری هایم شکوفه خواهد داد
و با اولین برف زمستان
به بار خواهد نشست
پاییز که می شود
بی آنکه بدانم چرا
بیشتر از همیشه دوستت دارم
و بی آنکه بدانی چرا
دلم بهانه ات را می گیرد
وپاییز امسال….
عشق جنس دیگری دارد و
معشوق خواستنی تر است…
کاش می دانستی!

میان ماندن و نماندن

 

فاصله تنها یک حرف ساده بود

 

از قول من

 

به باران بی امان بگو :

 

دل اگر دل باشد ،

 

آب از آسیاب علاقه اش نمی افتد

RoozGozar.com | تصاویر زیباسازی فانتزی عاشقانه

تعداد صفحات : 8